ما زن ها ...
نه عشقمان را با ملاک ثروت انتخاب می کنیم
نه بدنی ورزیده و قد رشید و ته ریش و عطر تلخ ...
در رویاهای پانزده سالگی مان مرد رویاهایمان این چنین بوده
ولی ...
ما عاشق کسی می شویم که بوی ماندن بدهد ...
کسی که بفهمد بهانه گیری هایمان ناز برای یار ناز کش است
کسی که درک کند جنس زن حسود است و انگ شکاکی نزند
ما کسی را دوست داریم که کنارش جای توقعِ هرروز شاخه ای گل
بتوانیم دلخوش کنیم به گل هایی پیراهنتان...
..............................................
چه کسی...؟!
که دوستش به زندان افتاده بود و او شب ها بر کف اتاق می خوابید.
تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد.
چه کسی؟ چه کسی برای ما بر زمین خواهد خوابید؟
آلبرکامو
.............................................