خیلی این متن به دلم نشست..
فهمیدن خیلی کار سختی نیست؛
میشود زن نبود اما فهمید روزی ده دوازده ساعت با در و دیوار و مبل و تلویزیون و بوفه و... در خانه تنها بودن یعنی چه؟! و بعد گیر نداد به مبلغ قبض تلفن.
میشود زن نبود اما فهمید چقدر سخت است از بین قیمه و قُرمه سبزی و آبگوشت و ماکارونی و خورشت کدو و کباب تابه ای و استامبولی و زرشک پلو با مرغ و کوکو سبزی و پلو ماهی و چلو گوشت و اشکنه و کوکو سیب زمینی و میرزا قاسمی و... کدام را برای ناهار درست کنی و بعد در جواب ناهار چی درست کنم؟! نگفت: هر چی دلت میخواد.
و البته میشود مرد نبود و فهمید چقدر دشوار است روزی ده دوازده ساعت در حسرت دراز کشیدن و چند دقیقه چشم ها را در سکوت بر هم گذاشتن بودن. و بعد گیر نداد که: باز رسید خونه و ولو شد رو مبل.
می شود مرد نبود اما فهمید چه عذاب بزرگی است گفتن جملهی: حالا فعلا ببینم چی میشه.
و در پاسخ نگفت: پس کِی آخه؟!
واقعا فهمیدن، کار خیلی سختی نیست اما عمل کردن...
...............................................
پ . ن : البته فهمیدن کار خیلی خیلی سختیه برای بعضی ها ها ها ...