ما زن ها، ما دخترها
خودمان تیشه به ریشه هم جنسمان زدیم
وقتی میدانیم مردی متاهل است
چراغ سبز نشان دادیم
وقتی میدانستیم پسری در رابطه است
برایش عشوه و ادا ریختیم
ما خودمان، خودمان را آزار دادیم
آنقدر دم دستی شدیم
که دختر قابل دسترس، همه جا راحت پیدا میشود
خوب، من هم باشم دیگر چه کاری است
که بروم زن بگیرم
که بروم زیر بار مسئولیت
که بروم زیر بار تعهد
آنقدر راحت بدستمان آوردند که از دستشان هم برویم عین خیالشان نیست
چون آن طرفتر،
یکی بهتر از ما برایشان هست
نگویید دیگر مانند من کسی را پیدا نمیکند
اولا که اگر مانند تو را میخواست رهایت نمیکرد
ثانیا،
مانند تو هست،
زیاد هم هست
آنقدر آدم هست که جای تو را پر کند که تو خوابش را نمیبینی
ما خودمان خودمان را آزار دادیم
خودمان،
جای خالی یکدیگر را پر کردیم
تا مردان را مطمئن کنیم
که من نشدم،
یکی دیگر حتما میشود
من نبودم،
یکی دیگر بهتر برایت عشوه میریزد
امان از دست خودمان
امان که هر چه کشیدیم از خودمان بود
اصلا کار بد مردان را اما تا وقتی خودمان این اجازه را دادیم
که هرطور دلشان خواست رفتار کنند
پس از دیگری نباید برنجیم
ما خودمان،
خودمان را اذیت کردیم
گفتم دلبری را بلد باشید
نه برای مرد و پسر مردم
بلد باشید برای مرد خودتان...
سیما امیرخانی