دروغ بود
از خاک هیچ کس درخت نمی روید
و گرنه تا حالا
هزاران زیتون و انجیر و توت سیاه،
هر طور شده شاخه هایشان را به شهر
رسانده بودند ..
تا هیچ بازمانده ای نتواند
در مقابل برگهای به هم تنیده
کسی را بعد از کسی
کسی را بجای کسی
کسی را با خیال کسی
ببوسد...
شاعر: رویا شاه حسین زاده