بعضی آدمها خیلی آدمند؛
خیلی بیشتر از معمول این روزگار؛
آنقدر که به خودت، به این روزها، به این شهر، به این مردم مدام و مکرر شک می کنی.
آنقدر خالص و عجیب اند که یک چیزی توی قلبت جابجا می شود انگار؛
یک چیزی که گم شده است
و گاهی گداری یکی بیدارش می کند.
بعضی آدمها خیلی خوبند؛
آنقدر که دلت می خواهد بنشینی
و همه غصه ها و خنده هایت را، همه آرامش و زندگی ات را فدایشان کنی.
دلت می خواهد بنشینی
و نگاهشان کنی تا دلت خنک شود.
بعضی آدمها آنقدر آدمند که همه بدی ها را از یادت می برند.
(مرضیه احرامی