ما ، من و تو
دور از هم میپوسیم ..
غمم از وحشت پوسیدن نیست ..
غمم از زیستن بی تو در این لحظه پر دلهره است
دیگر از من تا خاک شدن راهی نیست
از سر این بام
این صحرا ، این دریا
پر خواهم زد ، خواهم مرد
غم تو ، این غم شیرین را
با خود خواهم بود ...
حمید مصدق
..............................................
بعد ما ...
یکی را جای ما انتخاب کنید
که تا هرکس دید به شما نگوید
حیف نبود ..
خواستتی تر نبود ؟
یادتان باشد
بعد شما ما خواستنی تر نشدیم
ما از اول همین بودیم
شما مغرورها ندیدید
راستی ببخشید ..
دیدید .. منتها نه با چشمانتان
به اندازه ی لیاقتتان ..
فرید صارمی
................................................