پدر دیوار محکمی بود
ما روی سینهاش میخ میکوبیدیم
تا خندههای کوچکمان را قاب کنیم
مادر، پنجرهای میان سینه ی دیوار
و ما هر وقت دلمان میگرفت
روبروی او می ایستادیم و آه می کشیدیم
ما بچههای بدی بودیم
| ستاره جوادزاده |
.................................................................