زنى که گلوبندى از بهار نارنج به گردن دارد
و ریحان و نعنا در باغچه می کارد
براى قمری ها دانه می پاشد و
با باران حرف می زند
ناخن هایش را با حنا رنگ می کند و
گیسوان بافته اش را با روبان های رنگى می بندد
نه از خزان گله دارد،
نه از داغ تابستان
زمستانهایش را به بهار می بافد و
بهارهایش را به زندگى
او زنی ست که تار و پودش عاشق است
و هنوز زن های عاشق
به کتابها، کوچ نکرده اند...
| آرزو پارسی |