محبوبم...
قلب کارش تپیدن است، بدون آنکه بخواهی.
گاهی تند و گاهی آرام.
می توان برای مدت زمان کمی، نفس را حبس کرد تا شش ها خستگی در کنند.
می توان مدتی فکر نکرد، تا مغز آرام بگیرد.
ولی به وقت تنفر، استراحتی در کار نیست. به واقع، این قلبت است که آنرا دور انداخته ای...!
کسی آنطرف تر وَرش می دارد و با آن به "دوست داشتن" ادامه خواهد داد.
تو اما مردان زیادی را رنجانده ای! مردانی که به خون ات تشنه اند و قلب هایشان را گوشه ای... دورانداخته اند.
من حواسم هست ولی...
و حالا،
با هزاران قلبی که درسینه جمع کرده ام... دوستت دارم.
| حمید جدیدی |