مگر از زندگی چه می خواست
جز شانه مردی برای تحمل اشکهایش ؟
همه آسوده بخوابند ؛
او از جاده های نامهربان گذشت
و هیچ مردی ندانست
از گریه تا گناه چقدر فاصله ست !
(پونه ندایی)