روزی که مرگ به سراغم میاید
حالم خوب است
دیگر نگران هیچ چیز نیستم
فقط خیلی
خسته ام...
به اتاقم میروم
و برای همیشه
میخوابم ...
سوسن درفش
...............................................
یک جای دوست داشتنمان ایراددارد
که شش ماهه فارغ میشویم
یک جای بودنمان کال است
که تمام قد نیستیم
یک جای رفتنمان قرص نیست
که بر میگردیم
یک جای حرف ها
بوسه ها
دست ها
می لنگد
که سرد میشویم
که از دهان می افتیم
ما نوزادی نارسیم ...
بابند نافی پیجیده به دور احساس ...
که عشق را از لوله می مکیم
از پشت این دنیای شیشه ای
چشم زمان در انتظار معجزه ای
خیره مانده به ما ....
پریسا زابلی پور