یک نفر میاید ..
که جمعه هایم را دلچسب کند ..
مثلا صبحانه را دو تایی ..
و کنار پنجره بخوریم ...
برایم شاملو بخواند ...
و ناهار را بیرون از خانه مان باشیم ...
یک نفر میایدکه
چرت عصر جمعه در آغوشش را
با دنیا عوض نکنم ..
کسی که غروب جمعه
کنارش دلپذیر باشد نه دلگیر
یک نفر میاید که
جمعه شب که رسید ..
احساس کنیم چقدر کنار هم
خوشبخت بوده ایم ..
یک نفر که
من ثانیه شماری کنم
برای جمعه های با او
کاش آن یک نفر
تو باشی ...
تویی که من تمامت را بلدم ...
تویی که تمامم را بلدی ...
آریا نامیر