فدای سرمان که هر که را آدم حساب کردیم
خرد و خمیرمان کرد و رفت ...
فدای سرمان که ...
همه احساسمان را گذاشتیم
برای کسانی که بزک دوزکی بیش نبودند ...
گله و شکایتی هم نداریم از کسی ...
تقصیر حواس پرت خودمان بود
به هر حال یک روز ...
باید سرمان به سنگ میخورد !
برای یک آغاز دوباره
باید حال خوبمان را پید ا کنیم
دود ستی بچسبیم و ولش نکنیم ...
امیر وجود