بیا مثل دو حبه قند ..
شانه به شانه
دل به چای بزنیم ...
آن قدر دور سر هم بگردیم
بگردیم
که ندانیم
این شیرینی
بیشتر از کداممان است
نترس ...
پس این سرگیجه ی تلخ
حل شدنی عاشقانه هست ..
آخرش هر دو ...
آهسته ...
از این که تو منی
یامن تو ...
کف استکان
آرام میخندیم ...
خیال کن وسط دریا گم شده ایم
موج اول من ، تو را میبوسم
موج دوم تو ...
چشمهایت را ببند
و محححکمممم
بغلم کن ..
زود باش ..
قاشق از راه رسید..
رسول ادهمی