قهوه که میخوری
به من گوش بده ..
شاید دیگر با هم قهوه نخوریم و
فرصتی نداشته باشیم
برای گپ زدن ..
نه از تو چیزی میگویم
نه ازخودم ..
ما شمالی ترین نقطه ی عشقیم !
دو سطر حاشیه نویسی شده بامداد !
درباره چیزی بزرگتر ...
و پاکتر از من و تو
حرف میزنم
عشق ..
شاپرکی آمده از بهشت بود
بر شانه هایمان نشست ...
و ما پراندیمش ..
ماهی مطلایی بود آمده از دریا
ما له اش کردیم !!
ستاره ی آبی بود که سوزاندیمش !!
نزار قپانی