هر روز
انرژی زیادی صرف می کنم
تا باورم نشود رفته ای
مثلا هر روز
رو به آینه می ایستم
رژ قرمز میزنم
تا پر رنگ تر ببوسمت..
لبخند هایم را گول می زنم
و وقتی نگاهم، به جای خالی دست هایت
روی شانه هایم می افتد
بغض هایم را تهدید میکنم
که اگر بشکنند
دیگر هیچوقت بر نمیگردی..
هر روز..
کفش هایم را میپوشم..
و به خودم قول میدهم امروز تورا ببینم!
هرشب..
به تو شب بخیر میگویم
و تظاهر میکنم
سرباز برنگشته ی جنگی هستی
که هنوز تمام نشده
که دوستم داری..
که جیب سمت چپ سینه ات
عکس کوچکم را بغل کرده است..
بعد باور هایم را میگذارم زیر بالشم
غلت میزنم تا گریه هایم را نشنوی
به کسی نگو مخاطب شعر های غمگین من تویی!
شرم دارم زنی بفهمد
مرا در آغوش گرفته ای و عاشقم نشدی!
| اهورا فروزان |