موهایش را روشن میکند
تا بگوئید تمام شرایط جدید زندگی را پذیرفته
و آماده میشود زندگی را باهمان شرایط ادامه دهد،
چه خوب و چه بد..
تیره میکند تا بگویید از زمین و زمان خسته است..
آنقدر دنیا برایش تاریک شده
که با رنگ موهایش یکی میکند..
موهای پرپیچش را میبافد
تا بگویید هنوز هم زیبایی دارد
و حتی خوب نگاهش کنی زیبایی درونش هنوز هم تورا مجذوب خودش میکند..
موهای صافش را در باد رها میکند
تا جلوی چشمانش را بگیرد
و نبیند همه چیز را،همه کس را..
اما همه ی اینها برای دختریست
که حتی شده یک دلیل هم موجب شادیش میشود..
تا زمانی که مو کوتاه میشود..!!!
موهای کوتاه برایش انتهای خط است..
نقطه ای بین بودن ها و نبودن ها..
خواستن ها و نشدن ها..
هنگامی که تصمیم میگیرد
نخندد،
دوست نداشته باشد
و به کل دنیا پشت کند..
امان از موهای مشکی دختری که در نیمه شبی بی هوا بریده شد...
| نرگس حریری |