همیشه آخرین سطر برایش می نوشتم روزی بیا که برای آمدن دیر نشده باشد...
مینوشتم روزی بیا که هنوز دوستت داشته باشم، که هنوز دوستم داشته باشی...
مینوشتم در نبودنت به تمام ذرات زندگی کافر شده ام جز ایمان به برگشت تو...
امروز برای شما مینویسم یقینا آمده است
ولی روزی که من از هراس دیوارها خانه را که نه،
خودم را ترک کرده بودم...
| نیکی فیروزکوهی |