حرمت نگه میدارم
اگر نه باید تو را
عاشقانههای تو را
خاطرات تو را
میبستم به بد و بیراه
بایداصالت تو را
می بستم به نانجیبترین حرفهایِ رایجِ کوچه و خیابان
فحشِ آدم و عالم را میکشیدم به عشقِ بی صاحبت
روزهای بی پدر مادرِ تنهایی
شبهای لا مروت بی خوابی
غروبهای نحسی که صدای اذان بلند میشود
صدای نفرینهای مادرم بلند میشود
سایه ی نبودنت قد میکشد
و من تلخ ترین بغض دنیا را تا ته حیاط میکشم
تا آبرویت را پیش هر کسی نریزم
خدااااااایِ من!!!!
با این همه بدی
چقدر هنوز دوستش دارم
.....
| نیکى فیروزکوهى |