شب عروسی برادرم وقتی مادرم کتش رو تنش میکرد یه حس غریبی داشت نگاهش !
پیشونیش رو بوسید و بهش گفت :
هیچ وقت قاتل زنت نباش !
چشم های برادرم از تعجب گرد شده بود کم مونده بود غش کنه بنده خدا ...
مادرم دستش رو گذاشت رو شونه هاشو گفت : قاتل نباش پسر !
وقتی خانومت برات آشپزی میکنه بگو دستت درد نکنه خانوم عالی بود !
وقتی خانومت رنگ رژشو با پیرهنش ست میکنه بگو : همه رنگی به صورتت میشینه عزیزم
زنانگی زنها در دیده شدنه
درتعریف شدن از کارشون
در تایید هنرشون
اونوقته که جون میگیره و موندگار میشه
ریشه میدوئونه توی بند بند زندگیت
قاتل نباش پسرم
اگر احساس زنی را نادیده بگیری
مثل گل های ناز توی گلدون قهر میکنن و دیگه هرگز شادی رو به دلشون راه نمیدن
کم کم دلسرد میشن ..
پژمرده میشن
مادرم راست میگفت
من مرده های متحرک زیادی رو به چشم دیده بودم که هنوز در کنار قاتلشون ادای زندگی کردن رو در میاوردند ...
مادرم حق داشت ...
لطفا قاتل نباشید ...
.......................................................
سلام عزیزان ..خیلی وقته مشغله کاری و درس و دانشگاه نمیزاره بیام اینجا امتحانا داره تموم میشه دیگه هستم .. مرسی که هنوز هستین !!!!