امشب باز هم مسیرشبانه ام همان خ لعنتی بود با همان درختان قطور و بلند در سرمایی که تا مغز استخوان آدم رسوخ میکند ... به یاد تمام شبهای سردی که دستان سردم در میان انگشتان دستان همیشه سردت چفت شده در جیب پالتوی بلندت گرچه گرم نمیشد ولی دلم را دلمان را گرم میکرد .. آنشبهای سرد که هیچ نداشتیم وقتی با حسرت به ماشینهایی که از کنارم رد میشدند نگاه میکردیم و آرزوی اینکه یه روز ما هم در یک ماشین گرم بی دغدغه سرمای لعنتی زمستان بدون آنکه دندانهایمان بهم بخورند و تنمان بلرزد شهر را دور بزنیم غافل از آنکه ما شاید آن روزها دست و تن و جسممان سرد بود ولی روح و قلبمان در کنار هم گرم بود و چقدر ثروتمند بودیم و نمیدانستیم ...چون همدیگر را داشتیم ... افسوس که تقدیر خواب بدی برای جفتمان دیده بود ..
و خیلی دیر فهمیدیم که آرامش و عشق و امنیت روحی که در کنار هم تجربه کردیم در هیچ دست و آعوشی نخواهیم یافت ...و اینکه بزرگترین ثروت دنیا یعنی حال دلت پیش کسی خوب یاشه ... بی ترس و بی واهمه بتونی کنار یک نفر خود خودت باشی .. افسوس که خیلی خیلی دیر فهمیدیم ...
بی شک قرنها طول خواهد کشید تا دوباره دو قلب و روح عاشق مثل قلب و روح ما همدیگر را در این دنیای وانفسا پیدا کنند و چفت هم شوند ...
نمیدانم شاید در تناسخی دیگر روح و جسم ما به شکل پرنده ای دوباره همدیگر را یافتند و جفت هم شدند ... شاید به شکل دو بوته گل آفتابگردان در اوج در هم بپیچیم و زیر تلالو نور خورشید بر هم بوسه زنیم بی واهمه بی هراس .. شاید روزی گل وجودمان به دست گوزه گری ماهر یک کوزه شدند و در هم آمیخیتم و یکی شدیم ... شاید دو درخت کوچک شدیم در یک جنگل بزرگ و ریشه هایمان از زیر خاک و شاخ و برگمان از آسمان در هم تنیدند همدیگرر امحکم در آغوش کشیدند بی هراس بی واهمه .و شاید در شبانگاهی غمین .... چون قطرات دو رود کوچک در یک دو راهی یه هم رسیدیم و با هم راهی دریا شدیم بی هراس بی واهمه ...یا چون دو بوته شمعدانی کوچک در یک گلدان زیبا سر بر شانه هم گذاشتیم وخندیدیم بی هراس بی واهمه ..
. و من یقین دارم که کاینات و هستی آنقدر بزرگ نیست که دوباره نفسهایم در آغوشت به شماره نیفتند حال به هر شکلی که خود بخواهد ....
پ.ن بچه که بودم مثل همه بچه های فقرا که آرزویی ندارند فقط همیشه آرزوی کلبه درختی داشتم عین کارتن ها یک آرزوی محال خب اینجا عین خونه درختی کوچیک شده واسم خونه ما کلبه درختی ما ... گفتم کاش امروز به کلبه مون سر بزنی .. ..