نگاه گرم تو سرمست می کند جان را
شراب کهنه ای انگار می رسد از دور
شراب کهنه ای از جنس شعرهای کهن
به طعم شربت ریواس های نیشابور
حضور توست که در دل ترانه می شکفد
شبیه شعله ی خورشید در شب تاریک
صمیمی و خودمانی و دوست داشتنی
شبیه لهجه ی شیرین مردم تاجیک
سکوت می کنی امّا چه رازناک و ملیح
تمام باغ دلم را امید می کارم
بیا و اخم نکن ، آفتاب شرقی من !
به عاشقانه ترین شکل ، دوستت دارم
برای چاره ی دلخون ترین گرفتارت
دوتا انار بیاور، دوباره زنده شوم
برای این دل اسفند ماهی سردم
کمی بهار بیاور، دوباره زنده شوم
به روی گونه ی ماه تو ، ای الهه ی مهر !
نشانه ی گذرِ گرم ِ خنده ای ، خالی ست
بخند ، تا که بتابی درون سینه ی من
چقدر اسم قشنگت در این هوا ، عالی ست !
.................................................................................
غم .نوشت : نمیدونم شاعرش کیه ولی خیلی به دلم نشست بعضی وقتا فقط شعر مثل یه مسکن آرومم میکنه فقط شعر