یه جایی خوندم توی بیهوشی وقتی عمل تموم میشه و مریض و باید برگردونن بهش " ریورس " میزنن
یکم بعدش آروم آروم بهوش میاد و بیشتر وقتا زیر لب هی با خودش یه اسمی رو تکرار میکنه ..
میگن تاثیرداروهای بیهوشیه .. میگن هذیون بعد از عمله و هیچ اهمیتی نداره ..
مریض تو اوج بیقراری و درد و لرز بعد ار عمل وقتی که هوش و حواسش سر جاش نیست کامل و هویت خودشم هنوز یادش نمیاد
هی یه اسمو تکرار میکنه .. صاحب اون اسم عزیزترین شخص زندگی او شخصه
حتی اگه ازش بپرسین میفهمین اون موقعی که بیهوشیش عمیق شده بوده هم توی رویا و توهمش صاحب اون اسمو کنار خودش
میدیده و حسش میکرده ..و گاهی وقتا که سطح هوشیارش نسبتا بالا میره میپرسه : فلانی که الان اینجا بود کجا رفت پس ؟؟
انگار بهشون قوت قلب میده انگار به خاطر اون اسم دوباره برمیگردن به این دنیا و سیاهیاش .. اما بعضیام اسمایی رو میگن که وصل میشه به یه احساس ناب و خالص ولی از دست رفته گذشته ..
اسمی که هیچ ربطی به حال الانشون و آدمای زندگیشون نداره ...
میدونی
من یه نفر مطمئنم موقع برگشتن از بیهوشی که سهله !!!
روز محشرم هم موقع رستاخیر و بلند شدن از قبر باز اسم ...... تو رو میارم !!؟؟؟
حتی اگه او ن روز اسم تو ، بی ربط ترین اسم زندگی من باشه ...
طاهره اباذری هریس