گفتم : ته ریش ؟؟ گفتی ، بی ریش ، ریشه ت مهمه ...
گفتم : عطر تلخ؟ گفتی : بوی تن خودت ، بوی فکرت قشنگ تره ...
گفتم : بازوی پهن ؟ گفتی : ترجیحا یک آغوش امن ....
گفتم : پول ، کادو ؟؟ گفتی : خودت کادویی فقط مهربون باش ...
گفتم : د نشد که ، یه چیزی بخواه از من دختر ...
گفتی ، وجودت ، بودنت ، روح وجسمت ... قول بده فقط وفادار باشی .. فقط مال من باشی و بس !
ماه من ... کاش بودی .. این وجود بی صاحبم جز خدا یک صاحب زمینی هم میخواست ...
ماه من .. بی صاحب بودن خیلی بده ... این جمله رو مردی داره میگه که رو زمین مونده .. صاحبی نداره ..خسته س !! تنهاست !
کجایی اعتبار وجود بی پناهم ؟؟ کجایی ؟؟!!!
حالا دیگه نیستی...
میرم جلوی طلا فروشی یاد روزایی میفتم که پول نداشتم و با حسرت به طلاها نگاه میکردم و تو دست و گردن تو تصورشون میکردم
دلم میخواست گرانترین الماسها و جواهرات دنیا رو برات بخرم ولی ته جیبتم تار عنکبوت بسته بود .. نصیبم تنها آه بود و حسرت !!
الان کارتم پره پوله ...ولی تو نیستی ...
ماه من کاش بودی .. میدونم میدونی بی پولی خیلی بده خیلی سخته !!!
ولی اینکه پول داشته باشی و کسی و نداشته باشی براش کادو بگیری سختتره .. خیلی بدتره !!
من بعد از تو پولدارم ولی فقیرترین آدم دنیام !!؟؟
من بی تو پولدار فقیرم...
دچارم به فقر عشق من فقیر عاشق بی صاحبم ...
کاش بودی ماه من .. کاش بودی ...
سهیل شهابی ( با اندکی تغییر ازجانب اینجانب )