چه چیز در این جهان غریبانه تر از زنی است
که تنهایی اش را بغل میکند و میبوسد
اما دیگر حاضر نیست
کسی را دوست داشته باشد
با آدم چه میکنید که
قید آن همه دوست داشتن را میزند
و از ته ته دلش آرزو میکند که :
ایکاش هیچوقت وارد زندگیم نمیشدی ...!!!
نه از تنهایی میترسم
نه از تنها ماندن
ترسم از " تنها " ماندن در کنار " دیگر" یست ...