من زخمهای بینظیری به تن دارماماتو مهربانترینشان بودیعمیقترینشانعزیزترینشان ...بعد از تو آدمهاتنها خراشهای کوچکی بودند بر پوستمکه هیچکدامشان به پای تو نرسیدندبه قلبم نرسیدند ...