هم آغوشی تمام شده بود !!دختر به خانه ی رویاهایش می اندیشید و پسر به مکان بعدیدختر به مردانگی عشقش و پسر به فاحشگی معشوقشدختر به خدای ناظر و پسر به جسم حاضرهر دو یک حس داشتنداما دختر فاحشه شده بود و پسر منطقی !!