نکند موسم سفر باشد ، ساربان خفته ، بی خبر باشد
بوی باران تازه می آید ، نکند بوی چشم تر باشد
سخنی از وفا شنیده نشد ، نکند گوش خلق کر باشد
نکند عشق در برابر عقل ، دست از پا درازتر باشد
نکند پرده چون فرو افتد ، داستان داستان زر باشد
زیر این نیم کاسه های قشنگ ، نکند کاسه ای دگر باشد
نکند آنکه درس دین می داد ، از خدا پاک بی خبر باشد
همچو سرو ایستادن در این باد ، نکند پاسخش تبر باشد
نور کیوان در آسمان نشست ، نکند پوچ و بی ثمر باشد
(محمدرضا یزدان پناه)