عجیب هوس کرده ام سقفی بالای سرم باشد
و من قند در دلم آب شود که یکی هست که تمام شب پا به پای من چکه می کند .
هوس کرده ام چارپایه ای داشته باشم
تا نیاز نباشد مثل دوپاها برای رسیدن ، رفتن را صرف کند
و یک پنجره می خواهم
که همیشه باز بماند تا عابران ببینند که نه سقف و نه طناب دردهای مرا تاب نمی آوردند
و برای بستن زخمهایم دست به کار می شوند .
من که چیزی زیادی نمی خواهم ؛
فقط آواری می خواهم که بالای سرم باشد ...!
(سمانه سوادی)