رفیق من سنگ صبور غم هام به دیدنم بیا که خیلی تنهام هیشکی نمیفهمه چه حالی دارم چه دنیای رو به زوالی دارم
مجنونم و دل زده از لیلی ها خیلی دلم گرفته از خیلی ها نمونده از جوونیام نشونی پیر شدم پیر تو ای جوونی
تنهای بی سنگ صبور ، خونه ی سرد و سوت و کور توی شبات ستاره نیست ، موندی و راه چاره نیست اگر چه هیچکس نیومد ، سری به تنهاییت نزد اما تو کوه درد باش ، طاقت بیار و مرد باش
اگر بیای همونجوری که بودی کم میارن حسودا از حسودی صدای سازم همه جا پر شده هرکی شنیده از خودش بیخوده اما منم پر شدم از گلایه
هیچی ازم نمونده جز یه سایه سایه ای که خالی از عشق و امید همیشه محتاجه به نور خورشید