دلم میخواد وقتی خدا رو دیدم
بهش بگم واقعا ایده پاییز فوق العاده بود
اونم چشمکی به من بزنه و بعد همدیگه رو بغل کنیم ...
.........................................
آرامش محصوص تفکر نیست
آرامش
هنر نیندیشیدن
به انبوه مسایل ایست که ارزش فکر کردن ندارند ....
........................................
روی کافه دیواری نوشته بود
اگر روزی دو نفره آمدید
از آن به بعد
از پذیرفتن هر کدامتان
با فرد دیگری
یا تنها ....
معذوریم ......
.....................................
خدایا همه از تو میخواهند
بدهی
اما من
از تو میخواهم بگیری از عزیزانم
همه خستگی ها
دلتنگی ها
غصه ها
دلواپسی ها
تنگ نظری ها
حسادت ها
کینه ها و دردها را ...
دل آرام باشید ....
تنها چیزی که تو این دنیا
تکراری نمیشه
خوابه
لعنتی دوست داشتنی من ...
.................................
اگر جایی را که ایستاده اید
نمی پسندید
عوضش کنید
شما درخت نیستید ...
................................
تا وقتی که بودی
سرما تفریح دستهایم بود
هی یخ کنند هی تو گرمشان کنی ..
چه میدانستند
یک روز بی تو
آنقدر کشنده میشود سور غروب پاییز ...
.......................................
عشق
مانند سرما خوردن است
ظاهرا همه چیز عادی است
نمیدانی چطور اتفاق افتاد
عطسه میکنی
یک هو میلرزی
و دیگر دیر شده است
سرما خورده ای
عاشق شده ای ...
...............................
بزرگترین اشتباهی که میتوانیم انجام دهیم
این است که به آدمها طولانی تر از آنچه که لیاقتش
را دارند د اجازه دهیم در زندگیمان بمانند ...
ساراماکو
........................................
گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام
و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است
با ریشه چه می کنید ؟؟؟
گیرم بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع میزنید ؟؟؟
با جوجه های نشسته در آشیانه چه میکنید ؟؟؟
گیرم که میزنید
گیرم که میکشید
گیرم که می برید
با رویش ناگزیر جوانه چه میکنید ؟؟؟
احمد شاملو