کاش هیچ پیامبری نمی آمد
کاش خدا بر روی سقف آسمان مینوشت
ای آدم ها ، انسان باشید
اینطوری هر روز صبح آدمها تا چشم بار میکردند و بیدار میشدند
" بیدار می شدند "
نیازی به تفسیرنبود ..
نیازی به اثبات نبود ..
هیچکس دچار تشویش نمیشد
هیچ دینی دچار خود بزرگ بینی نمیشد
و هیچ انسانی به اسم دین کشته نمیشد
هر روز صبح همه خدا را در پهنه آسمان میدیدند
و هیچ مذهبی و هیچ دینی و هیچ آدمی مدعی وجانشین خدا نمیشد
ایکاش همه ما انسان بودن را ، عشق ورزی را ، مهر ورزی را
به مسلمان و مسیحی و یهودی بودن ترجیح بدهیم ...
بنام انسانیت که زیباترین رسم دنیاست ...
زن از سن 15 تا 20 سالگی شبیه آفریقاست نیمی کشف شده و نیمی وحشی ..
از سن 20 تا 30 سالگی شبیه آمریکاست انسان کاملی مطابق اصول علمی و با کشفی تمام عیار ..
از سن 30 تا 35 سالگی شبیه هند و ژاپن است بسیار داغ ، بسیار عاقل و بسیار زیبا ..
از سن 35 تا 40 سالگی شبیه فرانسه است با نیمه ای تخریب شده اما هنوز مطلوب و خواستنی..
از سن 40تا 50سالگی شبیه آلمان است جنگ را باخته اما هنوز امیدوار است ..
از 50 تا تا 60 سالگی شبیه روسیه است بسیار کهن ، فراخ و آرام اما کسی مشتاق دیدار او نیست
از 60 سالگی به بعد شبیه انگلستان است با گذشته ای شکوهمند اما بدون آینده ...
...............................................
یادت باشد
فقط به پزشکت جزئیات بیماری ات را بگو
به بقیه
هر که هستند فقط بگو :
خوبم بسیار خوب و سالم
و سرحال و بهتر از این هم خواهم شد ...
...............................................
ربطی ندارد متاهلی یا مجرد " مکث " را تمرین کن
گاهی زندگی سخته و گاهی ما سخت ترش میکنیم
گاهی آرامش داریم خودمون خرابش میکنیم ..
گاهی خیلی چیزا رو داریم امامحو تماشای نداشته مامونیم ..
گاهی حالمون خوبه اما با نگرانی فردا خرابش میکنیم ..
گاهی میشه بخشید اما با انتقام ادامش میدیم ..
گاهی میشه ادامه داد اما با اشتیاق انصراف میدیم ..
گاهی باید انصراف داد اما با حماقت ادامه میدم ..
گاهی ...
گاهی ...
گاهی ...
تمام عمر اشتباه میکنیم و نمیدونیم یا نمیخوایم بدونیم ..
کاش بیشتر مراقب خودمون
تصمیماتمون و گاهی های زندگیمون باشیم..
کاش یادمون نره که فقط
یکبار زنده ایم و زندگی میکنیم
فقط یکبار ...
........................................
در من
دیوانه ای جامانده
که دست از
دوست داشتنت بر نمیدارد
با تو قدم میزند
حرف میزند
میخندد
شعر میخواند
قهوه میخورد
فقط نمیتواند
در آغوش بگیردت ...
به گمانم
همین بی آغوشقی
عاقبت
اورا
خواهد کشت ...
............................................
