سالها طول کشید تا بفهمم گاهى بد نیست کنترل را از دست بدهم.
بفهمم گاهى باید از فکر آن جایزه هایی که روى طاقچه رویاهایم چیده ام بیرون بیایم.
بفهمم آن مدال هایی که قرار است اطرافیانم به گردنم بیاندازند، همان بهتر که به میخ کج و کهنه اى آویزان بماند تا بر گردنِ قهرمانى که از رنج ِ خود و رنجاندنِ دیگران دچار خوف دائمى ست.
بفهمم قرار نیست همیشه از همه چیز راضی باشم و قرار نیست همیشه همه از من رضایت داشته باشند.
بفهمم آن روزى که نمى دانم باید چه بکنم و نمى توانم تصمیمى بگیرم، آخرین روز دنیا نیست. چرا که فردا هایی هم هست برای تصمیم های بهتر.
بفهمم گاهى بهتر است بار سنگین زندگى را روى زمین بگذارم، کمرى راست کنم، عرقی از پیشانى پاک کنم، به شانه ى خودم بزنم و با خیالی راحت و با صدایی بلند به خودم بگویم:
خدا قوت...فردا روز دیگریست!
| نیکی فیروزکوهی |
اگر نتوانم با تو قهوه بنوشم
قهوهخانهها به چه کار میآیند؟
و اگر نتوانم بی هدف با تو پرسه بزنم
خیابانها به چه کار میآیند؟
و اگر نتوانم بی هراس نامت را در گلو بگردانم
کلمات به چه کار میآیند؟
و اگر نتوانم فریاد بزنم
«دوستت دارم»
دهانم به چه کار میآید؟
| سعاد الصباح |
زنی که پیراهن مردانه می پوشد
یعنی:
پرچم کشورش را دوست دارد
آیا شما مردها
حاضرید زنانه بپوشید
و سرود ملی بخوانید؟
| ایمان سیدی |
این دنیا به کوه میماند
هر فریادی که بزنید پژواک همان را میشنوی
اگر سختی خیر از دهانت برآید ، سخنی خیر پژواک میبابد
اگر سخنی شر بر زبان برانی همان شر به سراغت میاید
پس هر کس درباره ات سخنی زشت بر زبان ران
تو چهل شبانه روز درباره آن انسان سخن نیکو بگو
در پایان چهلمین روز می بینی همه چیز عوض شده
اگر دلت دگرکون شود
دنیا دگر گون میشود ..
این را از ته ته دلت باور کن
عمل کن ...
یه چیزهایی هست که اگر بشکنه
با هیچ چسبی نمیشه درستش کرد
مثل ... دل آدمها
یه چیزهایی هست که اگر بریزه
نمیشه جمعش کرد
مثل .." آبروی یک انسان "
یه چیزهایی هست که :
اگه بخوریش با هیچ چیزی نمیتونی بریزی بیرون
مثل .. مال بچه یتیم
یه چیزهایی هست که
هرگز قدرشو نمیدونی
مثل .. پدر و مادر
یه چیزهایی هست که تا هست دیده نمیشه
مثل ..سلامتی ، امنیت و آرامش
............................................