من در جریان زندگی نیستم، تو در جریان باش ! که دارم با نسیم جغرافیای صورتت را لمس میکنم، کاش بودی … "کامران رسول زاده"
این آرایش جدیدت در شعرهام
همه چیز را به هم ریخته!
لااقل موهایت را ببند
که شعرهام به باد نرود...
"کامران رسول زاده"
دنیا هر روز در کیف جیبی کوچکم جا میشود
چند اسکناس کهنه، یک بلیط سوختهی مترو - که شاید اینبار کار کند و مرا به قرارمان برساند – یک نخ سیگار له شده، و این جای خالی عکس تو که هر روز زیباتر می شوی... "کامران رسول زاده"
به ساعت من
تو
تمام قرارها را نیامده ای،
کدام نصف النهار را از قلم انداخته ام...
قرار روزهای بی قراریام!
کجای آسمان ببینمت؟
من از جست و جوی زمین خسته ام...
"کامران رسول زاده"
آسمان که نشد،
چرا درخت نباشم ...
وقتی
تو
در من
اینهمه پرنده ای؟
ذهنم
پُر از لانه هایی است
که برای تو ساخته ام !
"کامران رسول زاده