از یک جایی به بعد دنبال بهانه نیستی.
همین که بالای سرت تکه تکه ابرهای بازیگوش می دوند
همین ک چراغ آسمان امروز هم روشن شد
همین ک آنهایی ک گوشه ی قلبت داری نفسشان گرم است
همین که ببینی خودت را دوست داری و دلت را
با همه ی غم هایش ...
از پنهانی ترین گوشه ی قلبت
یک دلخوشی کوچک بردار
ستاره اش کن توی چشمانت...
گوشه ی لبهایت را می برد تا ماه!
از یک جایی به بعد
درد را برگ گل میکنی و لای کتاب هایت می گذاری...
آرام بگیر!
و گاهی بدون اینکه شعر باشی
ذکر روز تنهایی یکنفر باش.
بیشتر خودت...
| معصومه صابر |
تا به حال
دستتان اشتباهی به دست یک غریبه خورده؟
مثلا در مترو
مغازه
حین گرفتن باقی پول
یا کرایه
کاسه ی آش
بلیط سینما
روی شانه ی صندلی ماشین ها
تاکسی
گرفتن کاغذ
حین خواندن آدرسِ غریبه ای گم شده
وسط خیابان؟
یا چه می دانم کسی که یک عمر دوستش داشتید
وسط آغوش و تخت
بوسه
و...
تا به حال دستتان اشتباهی به دست غریبه ای خورده؟
اندازه ی یک عمر؟
| رسول ادهمی |
دلتنگى قوى ترین، واقعى ترین و زیباترین حس دنیاست.
خوش بخت ترین آدمها کسانى هستند که کسی را در زندگى و جایی در قلبشان دارند برای دلتنگ شدن.
هر بار که قلبم در سینه مى لرزد...
هر بار که عطش دیدار دوباره تو نفسگیرتر از روزهاى قبل مى شود...
هر بار که مست لحظه های با تو هستم فکر مى کنم
چقدر خوشبختم ....
| نیکی فیروزکوهی |
محبوبم
به یاد آر زمانی که مهربانتر بودی
زمانی که دست هایت صمیمیت داشت
و قلبت می توانست به گنجشک ها و درختان
زیستن را هدیه بخشد!
با تو حرف میزدم
دلتنگی به دور دست ها می رفت
با تو راه می رفتم
غم دوری می جست
با تو میخندیدم
تنهایی فاصله می گرفت...!
به یاد آر زمانی که مهربانتر بودی
و راه مان همیشه یکی بود
من، تو و شادی
به سمت قرارگاه کوچمکان می رفتیم
دلتنگی، غم و تنهایی
به سوی گُم شدنی بزرگ...
| حمید جدیدی |
.......................................................
پ . ن : قرار گاه کوچکمان یادت هست ؟؟
عزیزم!
گاهی
فقط اندکی از مرا
برای روزهای نداشتنم کنار بگذار
مثلا دست خطم را
که لای کتاب شعری
آهسته تو را می بوسد
یا صدای غمگینم را
که در یک شب بخیر طولانی
در گوش خواب آلودت می گوید:
«تا ابد دوستت دارم»
حق با فروغ بود
روزی من
پرنده ای مرده خواهم بود
که تا بی نهایت
در تو پرواز خواهد کرد...
| مهتاب سالاری |