در نور شمع
زن تری ؛
در آفتاب صبح که چشم باز میکنی !
فرشته تر
و من
بین این دو زیباییِ باشکوه !
عاشقانه آونگ شده ام ...
| عباس معروفی |
اگر روزی گذشت و فراموشم شد
که بگویم : « صبحت بخیر »
و مثل کودکان
مشغول خط خطی کردن دفتر بودم
از بهت و سکوتم دلگیر نشو
و فکر نکن چیزی میان ما عوض شده است؛
وقتی نمیگویم : « دوستت دارم »
یعنی : بیشتر دوستت دارم ...
| نزار قبانی |
زن پونه است
گهواره ی رویاست
بوته ی نعنایی که جهان را
خوشبو می کند ...
ساده گی ات عسل است !
که صبح زود با شیری تازه می آمیزد
می خواهم
به ساده ترین شکل با تو حَل شوم ...!
| غلامرضا بروسان |
برایش نوشتم:
" زیر نور این آباژور
در ازدحام این قرص خواب های لعنتی
جایی در وسعت سرد این تختخواب
شب بخیر هایت گم شده است "
برایم نوشت:
" بخواب
عادت به هیچ چیز صلاح نیست "
و این منطقی ترین لالاییِ نیمه شب های من شد...
| پریسا زابلی پور |
عادت کردهایم
من،به چای تلخ اول صبح
تو، به بوسه ی تلخ آخر شب
من به اینکه تو هرشب حرفهایت را مثل یک مرد، بزنی
تو به اینکه من هربار مثل یک زن، گریه کنم
عادت کردهایم ..
آنقدر که یادمان رفته است شب
مثل سیاهی موهایمان
ناگهان میپرد
و یک روز آنقدر صبح میشود
که برای بیدار شدن دیر است...
| یکشب پرنده ای / لیلا کردبچه |
....................................................................................