در راهرو بیمارستان چند کشور جهان جملات زیبایی به چشم میخورد :
امریکا : بهتر از گذشته باز خواهی گشت
هلند : با نیروی علم به جنگ درد آمدیم ، پس نگران نباش هموطن
انگلستان : شغل ما آبروی ماست و هدف ما درمان توست
ایران : هر گونه توهین به کار بیمارستان
هشتاد ضربه شلاق و سه سال زندان ومجازات دارد به همراه جریمه نقدی
.....................................................................
زنی ...
که عشق در سفره ی مرد بکارد
نانی با طعم دوستت دارم میچشد
و بذرهای
بوسه ،
بهشت
و آغوش
در وسط قلب مردانه ی
یک مرد را درو میکند ...
پریناز ارشد
ما به هر ماه پر از فاجعه عادت داریم
روز و شب یکسره اخبار مصیبت داریم
آتشی در دل دریا و تبش در ساحل
ما در این "دیر شدن " خوب مهارت داریم
زلزله ، درد پلاسکو ، شرری در کشتی
ما به انواع غم و درد ارادت داریم
هر کجاد دردی اگر هست دوا باید کرد
از چه امید به تقدیر و به قسمت داریم ؟؟؟
..................................................
نامه صد و چهل و یکم
می دانم آن ها ما را در یک اصطبل مشترک
نمی گذارند عزیزم،
این سرنوشت تمام اسب هایی ست که مسابقه را می بازند
این را امروز فهمیدم ...
پس از دویدن هزار متر در هشتاد ثانیه
قول می دهم فردا دو پای دیگر در بیاورم
حتی اگر باران افقی ببارد و ما عمودی بدویم ....
پ.ن : قسمتی از دیالوگ فیلم نگار ... نامه عاشقانه یک اسب ، که به دلیل بازنده شدن درمسابقه او را از جفتش جدا میکنند ..و او هر روز یک نامه برایش مینویسد .. فیلم قشنگیه .. حتما ببینید ...
بادها را به تو هدیه میکنم
و باران را
و برترین شعرم را که تنها یک جمله است
"دوستت دارم .."
چه بسیار شبها و روزهایی زمستانی
دوستت داشتم
پیش از آنکه زاده شوم ..
چه بسیار شبها و روزهای پاییزی
دوستت داشتم
پیش از آنکه زاده شوم
و چه بسیار شب ها و روزهایی
پس از مرگ ...
که دوستت خواهم داشت
و در عشق تو زاده خواهم شد
و در عشق تو خواهم مرد ..
یوزف زینکلایر
....................................
پ . ن : من خسته شدم از نداشتنت ..تو خسته نشدی از نبودنت ..