بعضی از آدمها فکر میکنند
قوی بودن یعنی
هیچ گاه احساس درد نکردن
اما در واقع قوی ترین آدمها
آنهایی هستند که درد
را حس میکنند ، میفهمند
و میپذیرند ..
............................
روباه گفت :
کاش سر همان ساعت دیروز آمده بودی
اگر مثلا سر ساعت چهار بعداز ظهر بیایی من از ساعت سه تو دلم قند آب میشود
و هر چه ساعت جلوتر برود بیشتر احساس شادی و خوش بختی میکنم
ساعت چهار که شد دلم بنا میکند
شور زدن و نگران شدن
آن وقت است که قدر خوشبختی را میفهمم
اما اگر تو وقت و بی وقت بیایی من از کجا بدانم چه ساعتی باید دلم را برای دیدارت آماده کنم ؟؟؟
هر چیز برای خودش رسم و رسومی دارد
از کتاب شازده کوچولو
.........................................
بعضی وقتها
روزگار یک طوری ترا میسوزاند
که هزار نفر نمی توانند خاموشت کنند
بعضی وقتها هم یک طوری خاموشت میکندن
که هزار نفر نمیتوانند روشنت کنند
خسرو شکیبایی
......................
دیرگاهی است که افتاده ازم از خویش به دور
شاید این عید به دیدار خودم هم بروم ...
قیصر امین پور
...............................
مردم عصر غریبی هستیم ما
شام را نیمه های شب ..
صبحانه را حوالی ظهر میخوریم
شبها در سرمان هزار سوال میبافیم
روزها را درخواب میگذرانیم
به وقتهای شادی اشک میریزیم و گاهی از زور اندوه خنده مان میگیرد
از پرواز پروانه های میترسیم و پتوهای پلنگی گرممان میکند ....
هستی دارایی
.....................................
خرد تا به زند میرسد نامش مکر میشود
و مکر تا به مرد میرسد نام عقل میگیرد
درخواست توجه تا به زن میرسد نامش حسادت است
و حسادت تا به مرد میرسد میشود غیرت ..
عدالت تقسیم شده آسوده باشید ....
.........................................
به دلتان هر دقیقه یادآوری کنید
کسانی که
شما را همونجور که هستید
میخواهند
و با قدم زدن پنج شنبه کنار شما خوشحالند سزاوار دلدادگی عمیق اند
عمیق ...
فرید صارمی
..........................................
ربطی نداری متاهلی یا مجرد
مکث را تمرین کن
گاهی زندگی سخت است و گاهی هم سخت ترش میکنیم
گاهی آرامش داریم خودمان خرابش میکنیم
گاهش خیلی چیزها داریم اما محو تماشای نداشته هایمان میشویم
گاهی حالمان خوبست اما با نگرانی فردا خرابش میکنیم
گاهی میشه بخشید اما با انتقام ادامه میدهیم
گاهی میشه ادامه داد اما با اشتیاق انصراف میدهیم
گاهی باید انصراف بدهیم اما با حماقت ادامه میدهیم
گاهی باید ..
و گاهی .. گاهی .. گاهی
تمام عمر اشتباه میکنیم و نمیدانیم یا نمیخواهیم بدانیم
کاش بیشتر مراقب خودمان تصمیماتمان و گاهی های زندگیمان باشیم
کاش یادمان نرود که فقط
یکبار زنده ایم و زندگی میکنیم فقط یکبار ..
چندی قبل مهمان یکی از آشنایان بودم
به او گفتم خروسی داشتید که صبح ها همه را ازخواب بیدار میکرد چکارش کردید
گفت : سرش را بریدیم
همسایه ها همه شاکی بودند و میگفتند :
خروس شما ما را صبح ها از خواب بیدار میکند .
آنجا بود که فهمید م
هر کسی مردم را بیدار کند
باید سرش بریده شود ...
در روزگاری که همه از مرغ حرف میزنند
کسی از خروس نمیگوید ..
زیرا همه به فکر سیر شدن هستند نه بیدار شدن ...