چند وقت پیش در یک مهمانی، یکی از مهمانها پس از اتمام مکالمه تلفنی جنجالی که با همسرش داشت با چشمان خشمگینی رو به جمعیت گفت:
این زن من عقل نداره...
من هم نه گذاشتم و نه برداشتم و بهش گفتم:
اگه عقل داشت که زن تو نمی شد.
بحث بی عقل بودن زن ها، بحث بسیار تامل برانگیزی است.
به عقیده من:
زن اگر عقل داشت باردار نمی شد و نه ماه فرزندی را با خود حمل نمی کرد.
او با این کار زیبایی اندام و چهره اش را زیر سوال می برد.
بعد از آن با شیر دادن به فرزندش، شیره جان خود را بطور رایگان به آنها می دهد.
زن اگر عقل داشت آشپزی نمی کرد،
هم وقت خودش را برای پختن غذا هدر نمی داد و هم بوی خوش عطرش را با بوی غذا تعویض نمی کرد.
زن اگر عقل داشت خود را قربانی رشد همسر و فرزندانش نمی کرد.
مشخص است که زن ها عقل ندارند.
اگر عقل داشتند که دنیا بهم می ریخت.
زن ها عشق دارند.
زن ها محبت دارند.
زن ها لطافت دارند.
به نظر من زن ها عقل که ندارند هیچ، آنها آدم هم نیستند،
زن ها فرشته اند.
جامعه ای که به زن ها احترام بگذارد،
ازجهان سوم به جهان اول صعود خواهد کرد.
...............................................
زیباتریــــــــــن...
پـــازل دنیاســــــــــــت...
وقــــــــتی...
فاصلـــــــه ی بین انگشتانــــــم...
با انگشتــان تـــــو پر میشود...
بی تــــــو هیچ نمیخواهم...
نه آسمان...
نه زمین...
نه باران...
نه خیس شدن...
نه تازگی...
نه طراوت...
گرمای دستانت را به من بده...
همه چیــــــز را از مــن بگیر...!
.............................................
یک ساعت چند دقیقس؟
+ بستگی داره کنار کی باشی!
...........................................
ما زن ها، ما دخترها
خودمان تیشه به ریشه هم جنسمان زدیم
وقتی میدانیم مردی متاهل است
چراغ سبز نشان دادیم
وقتی میدانستیم پسری در رابطه است
برایش عشوه و ادا ریختیم
ما خودمان، خودمان را آزار دادیم
آنقدر دم دستی شدیم
که دختر قابل دسترس، همه جا راحت پیدا میشود
خوب، من هم باشم دیگر چه کاری است
که بروم زن بگیرم
که بروم زیر بار مسئولیت
که بروم زیر بار تعهد
آنقدر راحت بدستمان آوردند که از دستشان هم برویم عین خیالشان نیست
چون آن طرفتر،
یکی بهتر از ما برایشان هست
نگویید دیگر مانند من کسی را پیدا نمیکند
اولا که اگر مانند تو را میخواست رهایت نمیکرد
ثانیا،
مانند تو هست،
زیاد هم هست
آنقدر آدم هست که جای تو را پر کند که تو خوابش را نمیبینی
ما خودمان خودمان را آزار دادیم
خودمان،
جای خالی یکدیگر را پر کردیم
تا مردان را مطمئن کنیم
که من نشدم،
یکی دیگر حتما میشود
من نبودم،
یکی دیگر بهتر برایت عشوه میریزد
امان از دست خودمان
امان که هر چه کشیدیم از خودمان بود
اصلا کار بد مردان را اما تا وقتی خودمان این اجازه را دادیم
که هرطور دلشان خواست رفتار کنند
پس از دیگری نباید برنجیم
ما خودمان،
خودمان را اذیت کردیم
گفتم دلبری را بلد باشید
نه برای مرد و پسر مردم
بلد باشید برای مرد خودتان...
سیما امیرخانی
هیج تو از آن " من " است
و همه تو از آن "او "
اما من این " هیج "را
به آن "همه" بیشتر ترجیح میدهم
که در کنار آن " همه "
گاهی فقط ...
گاهی با حسرت
به این " هیچ " میاندیشی
همین کافیست ...
لی لی
..............................................
خیلی این متن به دلم نشست..
فهمیدن خیلی کار سختی نیست؛
میشود زن نبود اما فهمید روزی ده دوازده ساعت با در و دیوار و مبل و تلویزیون و بوفه و... در خانه تنها بودن یعنی چه؟! و بعد گیر نداد به مبلغ قبض تلفن.
میشود زن نبود اما فهمید چقدر سخت است از بین قیمه و قُرمه سبزی و آبگوشت و ماکارونی و خورشت کدو و کباب تابه ای و استامبولی و زرشک پلو با مرغ و کوکو سبزی و پلو ماهی و چلو گوشت و اشکنه و کوکو سیب زمینی و میرزا قاسمی و... کدام را برای ناهار درست کنی و بعد در جواب ناهار چی درست کنم؟! نگفت: هر چی دلت میخواد.
و البته میشود مرد نبود و فهمید چقدر دشوار است روزی ده دوازده ساعت در حسرت دراز کشیدن و چند دقیقه چشم ها را در سکوت بر هم گذاشتن بودن. و بعد گیر نداد که: باز رسید خونه و ولو شد رو مبل.
می شود مرد نبود اما فهمید چه عذاب بزرگی است گفتن جملهی: حالا فعلا ببینم چی میشه.
و در پاسخ نگفت: پس کِی آخه؟!
واقعا فهمیدن، کار خیلی سختی نیست اما عمل کردن...
...............................................
پ . ن : البته فهمیدن کار خیلی خیلی سختیه برای بعضی ها ها ها ...