کاش اولین آدمهاى روى زمین بودیم
فکرش را بکن
من و تو...
نه ترس از گذشته ات داشتم
نه حسادتى در کار بود
نه چشمى بود و
نه میدانستیم که گناه چیست
کاش حوا بودى
کاش "آدم"بودم
کاش "آدم"بودم
((علی قاضی نظام))
........................................................................
به آدمهاى در رفت و آمد اعتماد نکنید!
"میروند"به بهانه ى پیدا کردنِ آدمِ بهتر
"برمیگردند"به دلیل پیدا نکردنِ آدمِ بهتر
((علی قاضی نظام))
...................................
یادَت مى آید؟
هر سال این موقع
صبحِ اولِ وقت
پیغام میدادم:
عزیزِ جانم؛
هوا سرد است
میسوزاند تمامِ مغزِ استخوان را
بپوشان تمامِ وجودت را
مبادا خانه نشین شوى...
و چَشمى که نثارم میکردى و خیالم را راحت...
هر سال این موقع،
چه حالِ خوبى داشتیم...
راستى
دلَت تنگ نشده؟
((علی قاضی نظام))
...........................
صبح اگر چشم باز کردید و
دیدید به جاى پیغام،
برایتان "نقطه" آمده،
بدانید تمامِ شب را
براى زدنِ حرفهایش جان کَنده!
در علمِ جدید،
"نقطه"ها
پُرِ حرفَند!
((علی قاضی نظام))
......................................................
کافیست کنارم باشى کافیست حواسم کنارِ حواسَت باشد تا این ترافیکِ لعنتى، شیرین ترین معطلىِ دنیا باشد! .................................................................... پ .ن : گفتم که پشت هیچ چراغ قرمزی نیستی ؟؟؟ چرا واقعا ؟؟؟
((علی قاضی نظام))
اگر بنا به رفتن دارید بار و بندیلتان را جمع کنید و بروید جانِ عزیزتان،بهانه های خنده دار نیاورید؛ سرم شلوغ است... حوصله ندارم... زندگی ام پاشیده... همه هزار و یک بدبختی دارند، مهم "اولویت بندی هاست" شما که عینِ خیالتان نیست ولی به طرفتان فکر کنید که ذهنش پر از علامت سوال میشود... پر از مقایسه پر از انتظار... اینطور رفتن ها،تهِ بی معرفتی ست!
((علی قاضی نظام))
"تو اشتباه ترین انتخاب من بودی"
این را از انتخابهای بعدی ات فهمیدم!
((علی قاضی نظام))
......................................................
من دوست داشتنم را هم
بروز رسانى میکنم!
"تو" را،
هر روز،
جورِ دیگرى باید دوست داشت...
((علی قاضی نظام))
.....................................................