تازگیها دلم که میگیرد
شال و کلاه میکنم
هندزفری و گوشی ام را بر میدارم
دست تنهایی ام را میگیرم
با هم در خیابان قدم میزنیم
یک آهنگ شاد پلی میکنم
دستانمان را در جیبمان فرو میکنیم
و هر دو مثل یک زن ، سرمان را بالا میگیریم
تمام طول خیابان را با افتخار قدم میزنیم و میخندیم
میدانید ؟؟؟
خودکفایی در خوب کردن حال خودت لذت دارد ..
خیلی حس خوبیست ...
این که بدانی در نهایت بی کسی ات
هم ...
خودت را به کسی تحمیل نکرده ای ..
و خودت هم مجبور به تحمل هیچ نامردی نیستی ...
نرگس صرافیان
بانو ...
عشق تو
نه بازیچه است
نه برگی که ..
در دقایق دلتنگی مرا به خود سرگرم کند
بانو عشق تو
جامه ای نیست
که آن را در ایستگاههای میانه سفر
به تن کنم
من ناچارم به عشق تو
تا دریابم که انسانم
نه یک سنگ ..
نزار قپانی
زنها موجودات عجیبی هستند ...
تمام طول زندگیشان سرشان دردمیکند برای دفاع از حقوق زنان
و باتمام مردهایی که مواجه میشوند ...
سر جنگ دارند وانگار ارث پدرشان را طلبکارند ..
هرگز زیر بار حرف زور نمیروند و اجبارها را پس میزنند
اما .. روزی میرسد که در برای یک مرد
دست و دلشان میلرزد ..
تمام معادلات تبعیض جنسیت را دور میریزند ..
و دلشان میخواهد این آدمی که روبرویشان است را خارج از مرزهای جنسیت وتبعیض
دوست داشته باشند ...
این تنها باری است که دلشان میخواهد بادستان مردانه ای تصاحب شوند
آن هم تمام و کمال ...
همه زنان آزادی خواه و فمنیسم روزی عاشق مردی میشوند ...
آن وقت برابر بودن را بیخیال میشوند و دلشان حصر در آغوش مرد دلخواهشان را میخواهد ..
زنها منحصر بودن به یک آدم منحصر به فرد را دوست دارند
همه زن ها روزی عاشق میشوند
آنوقت است که با جان و دل تن میدهند به اجبار و گیر دادنهای یک مرد مجنون و غیرتی
و این برایشان دوست داشتنی ترین اجبار دنیاست ..
نرگس صرافیان
مادامی که سیب با چوب باریکش به درخت متصل است
همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند ...
باد باعث طراوتش میشود
آب باعث رشدش
آقتاب پختگی و کمال میبخشد
اما ...
به محض قطع شدن از درخت
و جدایی از " اصل "
آب : باعث گندیدگی
باد : باعث پلاسیدگی
و آقتاب باعث پوسیدگی و از بین رفتن طراوتش میشود
مراقب وصل بودن به " اصالتمان " باشیم
که انسانیتمان از بین نرود ...
.......................................................
نه جانم ...
مرد و زن ندارد
به نقطه عشق که رسیدی
شورانگیز باش
برای عاشقانه هایت
میان جمع رویش را ببوس
میان مردم فریاد بزن دوستت دارم
و اگر کسی چشم غره ای رفت
دعایش کن
از ته دل دعایش کن
تا عاشق شود ...
........................................
آدم ها همه میپندارند که زنده اند
برای آنها تنها نشانه های حیات
بخار گرم نفسهایشان است
کسی از کسی نمیپرسد
آهای فلانی
از خانه دلت چه خبر
گرم است هنوز
چراغش نوری دارد هنوز ؟؟؟؟
احمد شاملو
...........................................
زن اگر عاشق نباشد
نه قرمه سبزی جا میفتد
نه چروکهای پیراهنی صاف میشود
زن اگر عاشق نباشد
هیچ خسته نباشیدی
و برایت چای بریزمی
حق مطلب را ادا نمیکند ...
................................................................