دقیقا الان اونجاییم که :
مولانا در فیه ما فیه میگه
در دل رنج ها باشد که آن
به هیچ دارویی خوش نشود
نه به خفتن نه به گشتن و نه به خوردن
الا به دیدار یار ......
.................................................
پ . ن : یادته یه روز دو شاخه گل مریم برام آورده بودی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بی مناسبت ؟؟؟!!!
ما به هم محکومیم
مثله ما دوتا به هم
مثله دوتا بی گناه
مثله دوتا متهم
ما به هم محکومیم
مثله آه بعد گناه
مثله این جرم عزیز مثه
مثله عشق تو یه نگاه
حال ِ من ویران حال تو ویران
روی موجا رفت گُل عشق ما
کی هست که از ما خبر داره
از دلِ دریا گُل و برداره
مثله خطای ریل راه آهن
مثه اجبار تن به پیراهن
مثله حس تنهایی آهنگایی که با ما همراهن گاها”
متولد یه روز و یک ماهن
مثله یه لحظه خیلی کوتاهن
مثله احساس حس لمس دست گلی که بهم دادی اشتباها”
حال من ویران ، حال تو ویران
روی موجا رفت گل عشقمان
کی هست که از ما خبر داره
از دل دریا گل و برداره
..................................................................................................................................................
پ . ن : متن آهنگ ما به هم محکومیم بنیامین از اون آهنگایی که تاریخ مصرف ندارن .. اول صبح تو ماشین اتفاقی ... از اون آهنگایی که تو ماشین باید دو نفره گوش داد
بغل نمی کنیم و خوبیم، بغل نمی شویم و زنده مانده ایم،
زنده مانده ایم بدون بوسه، بدون آغوش، بدون عشق...
زنده مانده ایم پشت میله های سرد یک حصار نامرئی، حصاری به منزله ی یک طاعون، طاعونی که مانند یک پیچک زرد، گلوی دنیا را فشرده و دست بر نمی دارد.
کمتر می خندیم، کمتر ذوق می کنیم، کمتر خیال می بافیم و بیشتر منطقی شده ایم.
کافه ها ترسناک شده اند، خیابان ها، کوچه ها، رابطه ها و آدم ها؛ ترسناک شده اند.
پنهان شده ایم پشت نقاب ماسک ها و عینک ها و هیچ کس نمی فهمد که غمگینیم یا شاد، هیچ کس نمی فهمد که بغض داریم یا شوق، هیچ کس نمی فهمد که حالمان خوب نیست...
پنهان شده ایم پشت یک درد مشترک، یک طاعون فراگیر، یک هیولای کوچک و ناشناخته...
پنهان شده ایم و فاصله می گیریم از جهان، از آدم ها، از دوست داشتن و از دوست داشته شدن، ولی خوبیم...
ما عادت کرده ایم طاقت بیاوریم، ما عادت کرده ایم زندگی کنیم، ما عادت کرده ایم اگر خورشید هم بمیرد، بگوییم چیز مهمی نیست...
مثلاً همین حالا که حال همه مان مثل دیروز و یک ماه و یک سال قبل، خوب است، حتی پشت خفقان ماسک ها، حتی وقتی که چشم هامان نمی خندد، حتی وقتی عزیزانمان را بغل نمی کنیم، نمی بوسیم، نمی بینیم.
ما یکه و تنها پشت نقاب ماسک هامان پناه گرفته و در حصار فاصله های ناگزیری که هست، همچنان نفس می کشیم و خوبیم...
نرگس صرافیان
من مدیونم؛به همه ی آنهایی که به اعتمادم خیانت کردند و به من یاد دادند که محتاط تر باشم ...
به همه ی آنهایی که درحقم دشمنی کردند و به من یاد دادند که با هرکسی دوستی نکنم ...
و به همه ی کسانی که به من حسادت کردند،سعی کردند تحقیرم کنند و ناخواسته مرا به سمت بهتر شدن سوق دادند،...
از زخم هایم درس می گیرم و قوی تر می شوم
از شکست هایم پله می سازم و موفق می شوم ،
آرامشِ مدام سمت عابران جاده های بی مقصد و هموار است ،
اما برای فتح ِ قله هایی که جایِ هر کسی نیست باید رنج هایی کشید
که کار هرکسی نیست باید جور دیگری دوام آورد...
نرگس صرافیان
خودم جانم! من به تو یک زندگی پر از عشق و لذت و زیبایی بدهکارم و دارم نهایت تلاشم را می کنم تا تو را به همان چیزهایی که همیشه دوست داشتی، نزدیک تر کنم. دارم تلاش می کنم فردای تو از امروزت بهتر باشد و بعد از این، دلایل بیشتری برای لبخند داشته باشی...
خودم جانم نگران نباش، این روزها «مسیر» ماست، ما هنوز به «مقصد» نرسیده ایم، ما هنوز در راهیم و راه های نرفته ی زیادی پیش رو داریم. هنوز مانده تا روزهای خوبمان، هنوز مانده تا رهایی، هنوز مانده تا پا را روی پا انداختن و درنهایت شعف، به دستاوردها نگریستن....
قول می دهم برایت همان خانه ی سبز و روشن و رنگ اندودی که دوست داشتی، در یک گوشه ی دنج، وسط یک باغ، دور از آدم ها... بسازم، جایی که بهار از دیوارهایش بریزد و خورشید از سقف و پنجره هایش چکه کند. جایی که هیچ اندوهی راه خیابانش را بلد نباشد، جایی که آرام باشی. قول می دهم تا آن زمان دلخوشی های بیشتری به دست آورده باشی و بشود با خیالی آسوده و یک دل سیر، زندگی کنی. قول می دهم کتاب های بیشتری بخوانم و آگاهی ات را بیشتر کنم، قول می دهم بیشتر مراقبت باشم، بیشتر دوستت داشته باشم و به توانمندی ها و ویژگی های منحصر به فردی که داری، تکیه کنم.
قول می دهم به کسی جز خودت وابسته نباشم و با کسی جز خودت از سختی های راه، نگویم. قول می دهم فاصله بگیرم از تمام چیزها و آدم هایی که غمگینت می کنند و نزدیک تر شوم به هرچیز و هرکسی که به تو انگیزه و آرامش می بخشد....
خودم جانم! نگران آینده نباش، روی سخت کوشی من حساب کن، من از پس همه چیز بر خواهم آمد....
تو فردا را همانگونه تصور کن که دوست داری، من تلاش می کنم و می سازمش،
قول می دهم...
نرگس صرافیان