دو کلمه
مانند پچ پچ دو برگ
در گوش هم
یا زمزمه ی دو لب
در جست و جوی یک بوسه
دنبال دو کلمه می گشتم
مانند دو گوشواره
که آویزه ی گوشـت کنم
کلمات صف کشیدند
دسته دسته
دستبند تو شدند
کلماتی که دستت را دوست می داشتند
تو چنگ زدی
از هم گسیختی
رشته ی کلمات را
در هم ریختی
فرو انداختی
هر یک را به گوشه ای.
دنبال یک کلمه می گردم
یک کلمه ی خاموش
مانند یک بوسه
که جمع کند همه ی کلمات را
روی لب های تو
"شهاب مقربین"