زیادی دوستت داشتم!
می دانی اشتباه از کجا بود؟
اشتباه از تو نبود، از من بود!
هر جا رنجیدم، به رویت نیاوردم
لبخند زدم!
فکر کردی درد ندارد، محکم تر زدی...
آینه را می زنی میشکنی
من دلگیر میشوم ...
تو در همین خرده آینه ها تکرار میشوی!
من میخندم
میگویم :
"تو همیشه ناشیانه ماهرانه ترین کارها را انجام میدهی ! "
میخندی ....
من عاشق خندیدنت میشوم
من اشتباه نمیکنم که آینه را دست تو میسپارم
یا دل به تو میبندم ....
از: مهدیه لطیفی
خواب هایم بوی تن تو را می دهد!
نکند
آن دورتر ها
نیمه شب
در آغوشم میگیری؟!
"لورکا"
بار که از زیر داربست انگور و ماه
برمی گردی
دستمالی بیاور
هیچ می دانستی
مهربانی ام دارد خاک می خورد؟
یا هیچ می دانستی
دوستت که دارم
زیباتری؟
مهدیه لطیفی