چه خوشبخت است مردی که
زنی ؛
عمیق و آرام دوستش دارد.
صبحها،
چای دم می کند
پنجره را باز می کند
تا باد بهاری
مردش را
در آغوش بگیرد...
| هومن داوودی |
صبح ها
یکی از خاطراتت که بیشتر از همه دوستش دارم
برایم شعر جدید دم می کند!
می نوشم
دوستت می دارم
و زندگی شروع می شود !
| حامد نیازی |
برخیز با بوسه ای از لبِ صبح
با نوش دارویی از تنِ آخرین روز از اردیبهشت
کسی در تو انتظار می کشد
که زنجیر زنگ زده ی اتاقکش را باز کنی
و بگذاری کمی هم او نفس بکشد
بیرون بیاید، رها شود
و فقط یک امروز را زندگی کند
کسی در توست که سکوتش
دارد به روح تو فشار می آورد
امروز را به او ببخش...
| شیما سبحانی |
تو راست می گفتی
تکرار ، بلای جان هر آغوشی ست
آن روز ها
ما فقط برای هم حجم بودیم
و تمام دوستت دارم ها
حرف بودند
بگذریم
خواستم بگویم
اولین شب تنهایی
زیاد سخت نبود
دارم بدون تو صبحانه می خورم
| رسول ادهمی |
هوای خانه ابریست
همراه با آه و غبار صبحگاهی
و یک جبهه درد پر فشار
هوای خانه ای که تو را نداشته باشد
همیشه چند درجه زیر صفر است !
| پدرام مسافری |