امروز فهمیدم ...
همین امروز !
که هـــــنوز
من همونم !
فکر می کردم این چند سال باید خیلی عوض شده باشم !
ولی ...
نه !
من هنوز همون دختر احساساتی ام !
که گاهی اونقدر لبریز می شم که بی دلیل اشک میریزم !
من هنوز با شعر عاشقی می کنم
من هنوز با موسیقی مست میشم
من هنوز از خوشی های کوچیک ذوق می کنم
من هنوز
تو اوجِ ناامیدی ها
با دیدن یه نوشته
با شنیدن یه حرف
گرمِ گرم می شم ...
خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی ،
جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری ....
چه جایِ شکوه اگر زخمِ آتشین خوردم که هر چه بود ، زِ مارِ در آستین خوردم فقط به خیزش فواره ها نظر کردم فرودِ آب ندیدم ... فریب ازاین خوردم ! مرا نه دشمن شیطانی ام به خاک افکند که تیر وسوسه از یارِ در کمین خوردم ... زِ من مخواه کنون با یقین کنم توبه من از بهشت مگر میوه با یقین خوردم ! قفس گشودی ام و " اختیار " بخشیدی همین که از قفست پر زدم ... زمین خوردم ... فاضل نظری
گاه آدم دلش که خون باشد / آه آدم دلش که خون باشد
بی هوا گریه می کند حتی / در خیابان ... میان آدم ها
آمدم با تو هم پیاله شوم / دردهای تو را مچاله شوم
گریه کن ... گریه ، تا ترک نخورد
خشت خشتِ تو زیرِ این غم ها ...
مهرداد نصرتی
.................................
ما توبه شکستیم
ولی
دل نشکستیم ...
مولانا
..............................
خیلی ترسناکه !
آدمایی که باهاشون نزدیکی
یهو تبدیل به غریبه بشن ...
......................
بعد ازینکه از خیانت های تو بو برده ام
درب و داغان ؟ نه ! فقط ناراحت و آزرده ام
گاه از یک دردِ مبهم پشت بازوی چپم
سخت می نالم ! شبیه اینکه خنجر خورده ام
مطمئنم گفته بودی : " با توام تا روزِ مرگ "
من فقط شک می کنم گاهی ، مبادا مرده ام ؟!
محسن نظری
می نشینم لب حوض
گردش ماهی ها ،
روشنی ،
من ،
گل ،
آب ،
.
.
.
چه درونم تنهاست ...
- سهراب سپهری -
آهِ من آخر گریبانِ تو را خواهد گرفت
گریه هایم ، سویِ چشمانِ تو را خواهد گرفت
با دلم هر کار می خواهی بکن ! اما بترس !
از گناهانی که دامانِ تو را خواهد گرفت !
خنده بر لب داری و خنجر به دل ها می زنی
خودنمایی ، دین و ایمانِ تو را خواهد گرفت
بی گمان حس می کند گرمای دستان مرا
دستِ نامردی که دستان تو را خواهد گرفت
آتش عشقی که در این سینه روشن کرده ای
شعله اش موی پریشانِ تو را خواهد گرفت
من فقط می ترسم از روزی که عزرائیلِ پاک
عاقبت می آید و ... جانِ تو را ، خواهد گرفت ...
محسن نظری