انقد ِ زخم خوردم از همه که
دیگه جای شکایت و گله نیست
من یه عمره که قبرم آمادهست
زندگی ول کن ِ معامله نیست
هرجا دنبال مرهمی گشتم
چندتا زخم ِ عمیقتر دیدم
بین زخمای دوست تا دشمن
دشمنام ُ رفیقتر دیدم!
عشق ِ تو زخمی روی قلبم بود
زخمی که عاقبت عفونی شد
روزگارم سیاه بود اما
از شب ِ رفتن ِ تو خونی شد
رفتنت قلبم ُ درید اما
رفتنت ضربهی خلاص نبود
لبهی تیغی که تو قلبم رفت
با تهش قابل قیاس نبود
شونههات که یه روز پناهم بود
حالا زیر ِ سر ِ رفیقامه
اینکه از کتف ِ من زده بیرون
بال نه...خنجر ِ رفیقامه
| احسان رعیت |
سرخی گونه هام ارادی نیست
من ُ با بوسه ارغوانی کن
هرچقدر التماستم کردم
تو بگو نه ! منُ روانی کن
لب ِ تو رنگ ِ خون ِ آهوهاست
من یه گرگ ِ گرسنه ی پیرم
به لبات که نمی رسم هرگز
رد ِ پاهات ُ گاز می گیرم
خنده هات انعکاس ِ خورشیده
تو زمستون ِ این زمونه ی زشت
پیرهنت یه میون بُره بانو
از جهنم به باغ ِ سیب ِ بهشت
بی تو سهمم جهنمه هرچند
قلبم آلوده ی گناهی نیست
دکمه هات ُ ببند و ثابت کن
واسه من به بهشت راهی نیست
شیشه ی عطرتم برام بسه ...
بهم گفت اولین بوسهست
بهم گفت اولین باره
ولی فهمیده بودم از
گذشتهش خاطره داره
مث شعله که میافته،
به جون چوب میبوسید
برای اولین بوسه
زیادی خوب میبوسید
بهم گفت تکیهگاهم باش
خودش ویرونه بود اما
بهم گفت بکره آغوشم
مسافرخونه بود اما ...
یه بارم شده حرفم ُ گوش کن
من ِ لعنتیُ فراموش کن!
کنارم کسی خوب و خوشبخت نیست
برو! رفتن انقدرائم سخت نیست
باید هرچی جا مونده از من؛ یه بار-
برای همیشه بذاری کنار
خرابم... شکستهم... مریضم... بدم
تا اینجای راهم به زور اومدم
مث مردههام پشت میدون ِ مین
من ُ از رو دوشت بذارم زمین
به فکر خودت باش از اینجا برو
برام سخته تنهایی اما... برو
کسی نیس بپرسه: چرا زود رفت؟!
که قبل از توام هــرکسی بود،
رفت...
از تو در حال منفجر شدنم
در سرم بمب ساعتی دارم
شب که خوابم نمی برد تا صبح
صبح، سردرد لعنتی دارم
همه از پشت خنجرم زده اند
دوستانی خجالتی دارم !!
| سید مهدی موسوی |
............................................
کاشکی آخر این سوز بهاری باشد
کاشکی در بغلت راه فراری باشد
کاشکی بد نشود آخر این قصه ی بد
کاشکی باز بخوابیم، ولی تا به ابد...
........................................................