دو نفرین شده .... من شهری متروکه ام
..........................................
تو روحی سرگردان
مردم از بودنمان هراسان .....
این آهنگ هایی که آدم ازشون خاطره بد داره و از همه جا دلِتشون کرده خیلی کینه ای و بی شرف هستن !!!
کلی صبر میکنن که خوب فراموششون کنی بعد زهرشون رو میریزن .
مثلا یه روز خیلی خوب که میگی و میخندی و شادی یهو از تو ضبط تاکسی میان بیرون و باهات دست به
یقه میشن ،
جوری که حس کنی داری خفه میشی ... لامصبا ...
دل های مچاله
اندیشه های مچاله
روابط مچاله
...
و آدمهایی که هنوز هم باهم خوب تا نمیکنند
.........................................
چرا آخه ؟؟؟؟؟
کسایی رو که دوست داریم رو نداریم
کسایی رو که داریم رو دوست نداریم
......................................
قطع امید
گاهی مرگ تجویز می کنند
برای بهبودی
...
..
.
......................
آیاتی که هرگز چاپ نشد ...
قسم به بغض
و گلوهایی را که میدرد
قسم به اشک
و دلهایی را که آرام میکند
پناه میبرم به اشک
از شر بغض های ترکیده نشده
.............................................................
ضامنرا نمیدانم ولی تو
صیاد ماهری هستی
قلبم یک جایی
کنار کبوتر هایت
به دام افتاده است..!
...
ضامن من
تو را به خدا قسم
دست بجنبان
این غزال دیگر توان
دست وپا زدن
در دام صیاد را
ندارد..!
برای ضامن تمام آهوها..!
مثل لذت نوشیدن چای در یک شب ِ تنهایی مثل لذت وسوسه ی عاشقی بعد از دیدن آن همه زیبایی مثل لذت غرق شدن در رویا چه در خواب، چه بیداری مثل لذت داشتنت بعد از آن همه بی تابی مثل لذت تماشای چشم هایت ، بسیار طولانی مثل لذت گفتگوی عاشقانه با سمفونی یانی مثل لذت گرفتن دست هایت و قدم زدن در یک روز بارانی مثل لذت بوسه های پنهانی مثل لذت گـُر گرفتن در آغوشت ، در هوایی زمستانی مثل لذت دیدنت ، بعد از چند روز دلتنگی اجباری مثل لذت کشیدن سیگار بعد از دعواهای تکراری مثل لذت گریه های طوفانی مثل لذت نوشیدن چای در یک شب ِ تنهایی ... .. .
