پاییز پنجره ای ست
که از اتاق من
به هوای تو باز می شود...
کامران رسول زاده
پ.ن:شانه های تو بوی مزرعه قهوه می دهد/
تمام بی خوابی های من تقصیر توست/
ای لعنتی دوست داشتنی ...
نسرین بهجتی
بستگی دارد که از « زندان» چه تعریفی کنیم
هیچ کس در هیچ جای این جهان آزاد نیست
زود دانستند این دنیا تماشایی نبود
کس از آغاز تولد کور مادرزاد نیست
حتم دارم تا شکوه کاخ ساسانی به جاست
گوشه ای از چشم شیرین قسمت فرهاد نیست
اصغر عظیمی مهر
بزرگی در تولد یک سالگی پسرش نوشت:
پسرم یک بهار ، یک تابستان ، یک پاییز و یک زمستان را دیدی
زین پس همه چیز جهان تکراریست
جز محبت و مهربانی...
شکست خوردم
با فتح شهری
که تو در آن نبودی....
جلال ارمغان
دیگر چیزی نمانده طاقت من ...
یک کبریت بکشَم
تمام می شود .
عباس معروفی