تو فقط قهر میکنی و نمی دانی..
نمیدانی چه به سر این خانه می آید..
آیینه بد نگاهم میکند!
دیوار چشمانش را از لوستر میدزدد!
ساعت، عقربه هایش را دستبند میزند!
میز و صندلی از پا می اُفتند روی زمین..
گلهای روی پرده ء اتاق خواب با آسمان قهرشان میگرد
فاصله می افتد بین قطرات باران و مژه های پنجره!
تخت دونفره مان خودش را جمع میکند از یخ زدگی!
دخترک تابلو نقاشی
گوشه ء مزرعه کِز کرده و سیگار میکشد!
و قلم کاغذ میشوند دشمنان دیرینه!!!
همه به درک...
عذاب الیم وقتی ست که قاب عکست مردمکم را نشانه میرود!
چشمانت بوی دریا میدهد
و نگاهت مرغابیِ وحشی و سرگردان
هر چه میخواهم ذره ای عصبی شوم...
ذره ای نفرت بپوشم
لبخند ات میگوید خاموش
و تمام راه های خانه منتهی میشوند به کمد لباس هایت!
| علی سلطانی |
گاهی دلسردی الکی قشنگ ترین حس دنیاست..
همین تلقین هایی برای فراموشی!
همین خنده های تلخ برای شاد جلوه دادن!
همین به دروغ خوب بودن ها!
باور کن گاهی باید عادی جلوه داد که همه چی خوب میگذرد
گاهی هیچ چیز بر وقف مراد نیست اما به ظاهر همه چی رو به روال است..
همین گاهی ها است که زندگی را به دروغ،خوب می سازد..
| نرگس حریری |
زن بودم
پای دوست داشتنت ایستادم
مرد نبودی
شکستم،
فرو ریختم
و سالهاست
که ایستاده مرده ام!
| سارا قبادی |
گفتم: چرا ساکتی؟ یه چیزی بگو!
_گفت: با بعضی از آدما میشه ساعت ها حرف زد، بدون اینکه لازم باشه لباتو وا کنی..
با نگاه کردن بهشون،
با زل زدن توو چشاشون همه ی حرفاتو میزنی و اونم میشنوه؛
تو هم همینجور حرفای اونو میشنوی..
_گفتم: ولی تو خیلی کم با من صحبت میکنی!
_گفت:
من با اونایی که حرفی باهاشون ندارم، صحبت می کنم
و با اونایی که خیلی حرف دارم براشون، فقط نگاهشون می کنم...
| بعد از ابر / بابک زمانی |
وقتی که داشتم برگه های طلاق رو امضا می کردم
برگشتم بهش گفتم: انگار این صحنه رو قبلا هم دیده بودم! به این میگن دژاوو!
فکر می کنم این لحظه چند بار واسم اتفاق افتاده، ما از هم جدا میشیم و بعد بدون اینکه ما متوجه بشیم زمان به عقب بر می گرده،
و ما دوباره همدیگر رو می بینیم و بهم علاقه مند میشیم و پس از چند سال باز به مشکل بر می خوریم و از هم جدا میشیم، و بعد دوباره زمان به عقب بر می گرده...
فکر می کنم اگه الان هم دوباره به گذشته برگردم باز هم عاشقت بشم، من باور دارم که اشتباه خوبی بود،
چون حس هایی که تجربه کردم و چیزهایی که یاد گرفتم واسم خیلی ارزشمندن.
تنها خواسته ای هم که ازت دارم اینه که نذاری بمیرم،
به نظرم آدم ها وقتی از دنیا میرن نمی میرن، فقط واسه یه مدت طولانی نیستن،
وقتی می میرن که فراموش بشن، وقتی می میرن که هیچ حرفی ازشون زده نشه و کسی به یادشون نیفته،
پس فراموشم نکن، این تنها چیزیه که ازت می خوام...
| قهوه سرد آقای نویسنده / روزبه معین |